بانو «لیلا»؛ خانواده و خاندان مادر علی اکبر (س)
تاریخ انتشار: ۲۳ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۵۸۴۷۲۷
به گزارش «تابناک»، بانو «لیلا» (علیها السلام) دختر «ابومرّة بن عروة بن مسعود ثقفی»، مادر حضرت علی اکبر (س) و همسر امام حسین (علیه السلام) بود. وی یکی از زنان شایسته و مادران برجسته تاریخ اسلام است که در تربیت حضرت علی اکبر (س)، فرزند برومند امام حسین (ع) نقشی بسزایی داشت. حضرت علی اکبر، جوانی است که وجود مبارکش در حماسه شکوهمند کربلا با رشادتهای قابل تحسینش، در تاریخ شناخته شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این نوشتار خبرآنلاین، با شخصیّت خانوادگی بانو لیلا (علیها السلام)، و اصل و نسبش آشنا میشویم. بانو لیلا کیست و از چه خانواده و خاندانی بوده است؟
پدر بانو «لیلا» کیست؟
«لیلا»، دختر ابی مرّة بن عروة بن مسعود ثقفی است. (۱)
ابو مرّه پدر لیلا در زمان رسول اکرم (ص) دیده به جهان گشود و از مصاحبت حضرتش بهره برده است. چون پدرش عروه کشته شده، او و برادرش ابوملیح نزد پیامبر (ص) آمـدند و حـضرت را از قتل پدر آگاه ساخته و مسلمان شدند و بـه طـائف بازگشتند.
ابی مرة بـن عـروة بـن مسعود ثقفی است و در نسب ابی مرة شخصیتی مثل عروة وجود دارد که در کتاب اصـابه ابـن حجر از حضرت پیامبر (ص) نقل شده مثال عروه مثال صاحب یاسین است که قوم خود را به سـوی خـدا خواند، ولی او را کشتند و یا گفته شده سادات در اسلام چهار نفرند: ۱. بـشر بـن الهلال العبدی، ۲. عدی بن الحاتم الطائی، ۳. سـراقةبن مـالک المـدلجی، ۴. عروة بن مسعود الثقفی (۲)
عروه در سـال نـهم هجرت مسلمان شد و در برگشت به سوی قوم خود و دعوت آنها به اسلام در حـالی کـه اذان میگفت، توسط تیری که یکی از قـوم خود بـه سـوی او رهـا کرد کشته شد.
مادر بانو «لیلا» کیست؟
مادرش میمونه دختر ابی سفیان صـخر بـن حـرب بن امیه است و جده اش دختر ابی العاص و عمۀ پدرش برزه دختر مسعود ثقفی زوجـۀ صـفوان بن امیه است. (۳)
«مـیمونه» دختر «ابی سفیان بن صخر بن حرب بن ابی امیه» است. از طرف مـادر نـیز از خانوادهای کریم و نجیب و شریف است. جـد مادریش عروة بن مـسعود ثـقفی در نزد قریش جایگاه ویژه و مـقام بـس عظیمی داشت. قریش مکه عروة بن مسعود را به عنوان نماینده مخصوص خود نـزد پیامبر گرامی اسلام (ص) فرستادند تا از جـانب آنـان عـقد صلح حدیبیه را امـضا نـماید. عروه در سال نهم هـجری مـسلمان گردید و برای هدایت قوم خود وتبلیغ دین اسلام به جانب آنها رفت لکن بـه دسـت قوم خود به شهادت رسید و هـنگامی کـه مشغول گـفتن اذان نـماز بـود یکی از طایفه اش تیری بـه او زد و او را به شهادت رسانید.
پیامبر اکرم (ص) از شهادت او متاثر شد و در وصفش فرمود: لیس مثله فی قومه الا کـمثل صـاحب یاسین فی قومه: در قومش کـسی مـشابه او نـبود، مـگر صـاحب یاسین در قوم و طـایفه اش. (۴)
یعنی عروه مثل صاحب یاسین است که قوم خود را به توحید و یگانه پرستی دعوت نمود، اما او را بـه قـتل رسـاندند. باز در وصف عروة بن مسعود ثقفی و مـقام والای او در اسـلام از نـبی گـرامی اسـلام (ص) نـقل است که فرموده اند: اربعة ساداة فی الاسلام ...؛ (۵)
جد مادری حضرت علی اکبر (ع)
بزرگان اسلام چهار نفرند: بشربن هلال عبدی و عدی بن حاتم و سراقة بن مالک مدلجی و عروة بن مسعود ثقفی.
بـه هر حال عروة بن مسعود که جد مادری حضرت علی اکبر (ع) است مقام والایی در میان قریش داشت، به گونهای که وقتی پیامبر اسلام (ص) به پیامبری مبعوث شد قریش در عناد و لجـبازی مـی گفتند. اگر بناست پیغمبری از میان قریش مبعوث گردد، دو نفر بیشتر نمیتوانند باشند، یا ولید بن مغیره مخزمی که اهل مکه است و یا عروة بن مسعود ثقفی که اهل طائف اسـت. قـرآن کریم نیز این حکایت و گفتار قریش را در سوره مبارکه زخرف آیه ۳۱ نقل مینماید.
از همین روست که معاویه، حضرت علی اکبر را میستاید و میگوید: در او سخاوت بنی امیه وجـود دارد یا این که در روز عاشورا؛ لشکر اعدا خـواست او را بـه طرف خود ببرد از این جهت به آن شاهزاده گفتند: میان تو و یزید بن معاویه قرابتی است و برای تو امانی وجود دارد. (رازی، ۱۴۰۹: ۷۲).
همان گونه کـه کلام سهیلی در الروض الانـف بـیانگر آن است که میمونه دختر ابـی سـفیان جدۀ پدری لیلا بوده که عروه با او ازدواج کرده و ثمرۀ این وصلت ابومرّه و لیلا هـمسر امـام حسین (ع) دخت ابی مرّه اسـت.
ارتـباط نـَسَبی لیلا با ابـوسفیان از نـاحیۀ مادر، سبب شد طـبق نـقلی، معاویه، علی اکبر (ع) را شایستهترین فرد برای خلافت بداند و نیز در روز عاشورا، اُمویان به وی امان دادند کـه عـلی اکبر (ع) با آن مخالفت ورزید.
بـه همین سـبب، نـسبت خـویشاوندی لیلا با میمونه اسـت که دشمن به علی اکبر (ع) در کربلا گفت: «تو با امیرالمؤمنین یزید پیوند خویشی داری» و با این کـلام مـی خواستند او را به لشکر کفر بکشانند؛ امّا او نـفس قـدسی اش فـرمود: پیوند خویشاوندی با رسول خدا (ص) سزاوارتر است که رعایت شود تا پیوند با فرزند هند جگرخوار (۶)
مقام همسری امام حسین (ع)
لیلا هـمسر امام حسین (ع) و مادر فرزند آن حضرت، علی (اولین شهید از آل ابی طالب در واقعه کربلا) مـشهور بـه عـلی اکبر است. (۷)
شیخ مفید در ارشاد (۱۴۱۴: ۲/۱۱۰) و عدهای مورخان از قبیل ابن اثیر در کامل، یعقوبی در تـاریخ خـود، سهیلی در روض الانف، طبری در تاریخ خود، فخر رازی در الشجرة المبارکه، طبرسی در اعلام الوری، شیخ طوسی در رجـال الطـوسی، سـپهر در ناسخ التواریخ: مادر آن شاهزاده را «لیلا» بنت ابی مرۀ بن عروۀ بن مسعود ثقفی میدانند.
اگـر لیلا لیاقت ذاتی نداشت، به افتخار همسری سـید جـوانان بـهشت در نـمی آمد و مـادر چـنین جوان فداکاری نمیشد.
بهره بانو لیلا از ایمان و پاکی موجب شد که او به همسری امام حسین (ع) درآید و با زنان اهل بیت عصمت و طهارت همنشین باشد و بر سفره انسانهای پاک و وارسته حاضر شود و در غم و شادی آنان شریک شود.
همچنین لیلا از خاندان اشرف و عظمت بود و جدش عروه یکی از آن دو بزرگ مکّه بود که قریش گفتند: (لَولا نُزّلَ هذا القُرآنُ عَلی رَجُلٍ مِنَ القَریَتَینِ عَظیمٍ)؛ چرا این قرآن بر مرد بـزرگ یکی از این دو شهر نازل نمیشود؟ (زخرف: ۶۹)
مقصود از دو شهر، مکّه و طائف است و شخص بزرگ دیگر، ولید بن مغیره مخزومی ملقب به وحید بوده که به واسطۀ شرافتش در میان قومش و کثرت اموالش که زمـستان و تـابستان از املاک مزروعی اش بهره میجست، خانۀ کعبه را به تنهایی میپوشاند و پس از وفات عبدالمطلب از ناحیۀ خانه اش در برابر کعبه برایش فرشی میگستردند. این شیوه، نشانۀ بزرگی شـخص بـود که تاریخ این امر را در مـورد ابـن جرعان و سالار مکّه ابوطالب که جانشین پدرش عبدالمطلب بود، ثبت نموده است.
ابن ولید همان کسی است که خدای تعالی در قرآن میفرماید: (ذَرْنِی وَ مَنْ خـَلَقْتُ وَحـِیداً * وَ جَعَلْتُ لَهُ مالًا مـَمْدُوداً * وَ بـَنِینَ شُهُوداً)؛ [ای رسول من]واگذار مرا و آن که او را تنها آفریدم و برایش مال فراوان قرار دادم و پسرانی حاضر. (مدثر: ۱۱ - ۱۳)
نسبت بانو لیلا و مختار
نسب لیلا و مختار بن ابی عبید ثقفی در مسعود ثقفی به هم میرسد؛ زیرا لیلا، دخت ابـی مـرّة بن عروة بن مسعود است و مختار فرزند ابی عبید بن مسعود، و ابومرّه پدر لیلی با مختار عموزاده است. (۸)
با وجود آن که قبیله ثقیف افرادی سرکش و خودخواه بودند، انسانهای صالحی، چون مـختار و عـروة بن مـسعود ثقفی از میان آنان برخاستند. البته سفاکان و ستمگرانی، چون مغیرة بن شعبه ثقفی و حجاج بن یوسف ثقفی، بـه مثابه علفهای هرزی بودند که در این طایفه روییدند.
خاندان مختار کـه بـا لیلا پیوند نسبی دارند از علاقهمندان و پیروان مخلص اهل بیت هستند. عموی وی سعد بن مسعود ثقفی از شخصیتهای بارز صدر اسـلام و صـحابه عظیم الشأن پیامبر به شمار میرفت. شیخ طوسی او را در شمار اصحاب حضرت علی (ع) یاد کـرده اسـت.
سال وفات بانو لیلا
سال وفات این بانو و مقدار عمر او نیز حضورش در شهیدستان کربلا بر ما مشخص و محقق نگشته است؛ هـرچند دربـندی در «اسـرار الشهادة» از برخی کتب مجهول المؤلف متعرض این امر (حضور در کربلا) شـده اسـت، امّا مورخان از این موضوع یاد نکرده اند و بسا که قبل از واقعۀ عاشورا درگذشته باشد.
محدث و عالم بـزرگ شـیخ عـباس قمی در نفس المهموم (ص ۱۶۷) اظهار میدارد که من به مأخذی دست نیافتم کـه دال بـر آمـدن لیلا به کربلا باشد. سخن این حدیث شناس و محقق مسلّم برای آن که حقائق تاریخ را مـی جوید حـجت و سـند است.
سه نکته مهم درباره بانو لیلا در منابع تاریخی
بنا بر آن چه بیان داشتیم، درباره همسر امام حسین (ع) و مادر علی اکبر (ع)، سه مـطلب اسـاسی در منابع تاریخی وجـود دارد:
مطلب اول: دربـاره اصـل و نـسب و ازدواج ایشان با امام حسین (ع) است که ایشان را بانویی با فضیلت و کمالات دانسته اند و در ازدواجش بـا حـضرت نـیز شکی نیست و همه مورخان به آن تصریح کرده اند.
مطلب دوم: مهمترین بحث درباره این بانوی بـافضیلت، حـضور یا عدم حضور ایشان در واقعه کربلاست که در میان دیدگاههای قائلان و منکران، قول بـه عـدم حـضور ایشان را با استناد به عدم نص تاریخی و همچنین انتساب اشعار و نقلهای تاریخی به شـخصی دیگر به نام لیلا، اثبات کردیم.
مطلب سوم: درباره مقدار عمر و نحوه ارتحال ایشان اسـت. در این مطلب بر اساس سخن بزرگان و تاریخی نویسانی، چون مرحوم شیخ عباس قمی، داوری قطعی نمیکنیم؛ زیرا مـستندات کـافی در دست نیست؛ بنابراین ایشان از بانوان بافضیلت، همسر امام حسین (ع) و مادر علی اکـبر (ع) اسـت، ولی در کربلا حضور نداشت.
سروده شاعر قرن اول هجری درباره بانو لیلا:
«حارث بن خالد مخزومی»، شاعر قرن اول هجری در مکه درباره بانو لیلا سروده است:
اطاقت بنا شمس النهار و من رای
من الناس شمسا فی المساء تطوف
ابـو امـها اوفـی قریش بذمه
و اعمامها، اما سالت ثقیف
یعنی:
خـورشید جـهان افروز بر گرد ما گردش درآمد و چه کس از مردم دیده است که مهرتابان در شامگاهان بدرخشد. (لیلا) پدر و مادرش وفادارترین قـریش در حـفظ پیمان است و عموهایش اگر خواهان شناختشان شوی از تیرۀ ثقیف هستند. (۹)
------------------------------------
منابع:
۱- عسقلانی، ۱۳۲۸: ۳/ ۴۱۲.
۲- ابن اثیر، ۱۴۱۷: ۱/۱۹۱.
۳- خلیفة بن خیاط، ۱۴۱۵: ۱۴۵؛ واقدی، ۱۴۰۵: ۵/۵۳ - ۶/۳۹۲؛ یعقوبی، ۱۳۷۱: ۲/ ۲۴۶-۲۴۷؛ ابن قتیبه، ۱۹۶۰: ۲۱۳؛ ابن جوزی، ۱۴۲۶: ۲۴۹؛ طبری، ۱۳۸۲: ۳/۳۴۳؛ ابن اثیر، ۱۳۹۹: ۳/۴۸۲.
۴- عسقلانی، ۱۳۲۸: ۴/ ۱۷۷.
۵- جزری، ۱۴۱۷: ۱/ ۱۹۱.
۶- بخاری، ۱۳۸۱: ۳۰؛ رازی، ۱۴۰۹: ۷؛ ابـن منصور، ۱۴۰۴: ۳/۱۵۲.
۷- طبری، ۱۳۸۲: ۳/ ۳۴۳؛ ابن اثیر، ۱۳۹۹: ۳/ ۴۸۲.
۸- عسقلانی، ۱۳۲۸: ۴/۱۳۰.
۹- مـقرم، ۱۴۰۶: ۱۷؛ عسقلانی، ۱۳۲۸: ۴/۱۷۸.
منبع اصلی: برگرفته از مقاله بانوی زهد و فضیلت؛ لیلا، مادر حضرت علی اکبر (ع)، پژوهشی از زهرا زحمتکش و زهرا سمایی. منتشر شده در پژوهشنامه معارف حسینی. سال سوم. بهار ۱۳۹۷
منبع: تابناک
کلیدواژه: مذاکرات وین جهاد تبیین حقوق کارگران موشک بالستیک سود سهام عدالت لیلا مادر علی اکبر همسر امام حسین مذاکرات وین جهاد تبیین حقوق کارگران موشک بالستیک سود سهام عدالت قیمت گوشی حضرت علی اکبر امام حسین ابن اثیر قوم خود ه اسـت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۵۸۴۷۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بانوی با فضیلت / بتول نوقانی، فعال انقلابی و مفسر قرآن و نهج البلاغه
گذری بر زندگی و مبارزات حاجیه خانم نوقانی
بانو بتول نوقانی متولد ۱۳۰۹ تنها فرزند دختر مرحوم آیتالله نوقانی، از روحانیان زمان رضاشاه و از مبارزان انقلابی بود، ایشان سراسر عمر شریف خود را در مسیر خدمت به اسلام و تربیت شاگردان و سربازان امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف سپری نمود و امروز سبکبار و آرام به پیشگاه حق تعالی پر کشید تا ثمره سالها مجاهدت علمی، اخلاقی، زهد و تقوایش، قرب الهی و تنعم در رضوان حق تعالی باشد.
یک قرن پیش در شرایطی که اوضاع فرهنگی و تحصیلی برای دختران آماده نبود بانو بتول نوقانی تنها دختر آیتالله علی اکبر نوقانی از علمای برجسته در صد سال اخیر و از مبارزان دوره رضاخان و نزدیکان به حضرت امام خمینی(ره) با حمایت پدر بزرگوارش تحصیل را شروع کرد و توانست نقش به سزایی در تربیت چندین نسل داشته باشد.
او که متولد ۱۳۰۹ بود بعد از گذراندن تحصیل در مدرسه فروغ علوم دینی را نزد پدر و برادر مرحومش گذراند و به پیشنهاد بانو طاهایی مدیر مکتب نرجس به تدریس درس کلام، تفسیر قرآن و نهج البلاغه برای دانش آموزان، دانشجویان و طلاب پرداخت.
«دوران ابتدایی و دبیرستان را در مدرسه فروغ گذراند، پدرش میگفت: درس بخوان، ولی بیحجاب نشو! این مدرسه سمت دروازه طلایی و اولین مدرسهای بود که در مشهد راهاندازی شده بود. در این مدرسه دخترها اجازه داشتند روسری بپوشند. مدیریت مدرسه دست خانمی به اسم شاهزاده بود.
این خانم آدم معتقدی بود و به عوامل رژیم گفته بود: اگر اجازه نمیدهید چادر بپوشم اشکالی ندارد، ولی اگر اجازه ندهید حجاب داشته باشم مدرسه را تعطیل میکنم. به همین دلیل، همیشه لباسی شنلمانند میپوشید و حجاب داشت. آن زمان، چون مدرسه دیگری در مشهد نبود، با خواسته او موافقت کردند. ثبتنام در این مدرسه چندان راحت نبود. از آنجایی که خانم شاهزاده پدرش را میشناخت، اجازه داده بود، ایشان را ثبتنام کنند. میگفت: به آیتا... نوقانی ارادت دارم و پای منبرهای او بزرگ شدهام.»
او دوران دبستان و دبیرستان را گذراند و بعد به دروس حوزوی میپرداخت، دروسی که آنها را با شاگردی نزد پدر خود میآموخت و در مشهد اولین زنی شناخته شد، که به درس کلام اسلامی تسلط داشت. «شاگردان مدرسه فروغ برای ادامه تحصیل در دوران دبیرستان وارد مدرسه «ایراندخت» میشدند که مدیریت آن با خواهر همین خانم شاهزاده بود و دخترها امکان پوشش روسری داشتند. آن زمان زبان خارجیای که به بچهها آموزش میدادند فرانسوی بود و خانم نوقانی الفبای آن را خوب یاد گرفته بود، تحصیلات کلاسیک را در این مدارس گذراند و تا هیجدهسالگیام که پدرش زنده بود، درسهای ادبیات عرب را پیش ایشان میخواند.
درس کلام و معرفةالنفس را نزد پدرش آموخت. ایشان سال ۱۳۲۹ فوت کرد. مدتی هم استادی از حوزه به خانه میآمد و به ایشان درس میداد، مطالعه زیادی داشت و همه وقت خود را در کتابخانه پدرش میگذراند، که کتابخانه بزرگی است. کار همیشهاش مطالعه بود و به این کار علاقه فراوانی داشت. البته پدرش در کتابهایی که مفاهیم مشکلی داشتند حاشیهنویسی کرده بود. این حاشیه نویسیها به ایشان خیلی کمک میکرد.
تحصنهای زنان مشهدی که با حضور سودجویانه منافقان آمیخته بوده است، با سخنرانی زنانی انقلابی همچون بانو نوقانی نیز همراه بود، ایشان در مصاحبهای گفته بود: «در تحصنها منافقان هم خودشان را با ما قاتی میکردند، لباسهایی نظامی میپوشیدند که به میلیشیا معروف بود. شکل و شمایل لباس نظامی داشت. با آنها بحثهای مفصلی درباره حضور زنان در میدانهای جنگ و نبرد میکردیم.
بانویی با زیست مجتهدانه
به آنها که علاقه داشتند در میدانهای نبرد و جنگ باشند و سلاح در دست بگیرند میگفتم: مگر در صدر اسلام زنها در میدان نبرد بودهاند که شما میخواهید به میدان بروید؟ از طرفی هم در صدر اسلام زنها را اسیر نمیکردند، ولی رژیم این قاعده را نداشت. میگفتم که زنان باید در پشت جبههها فعالیت کنند. بحثهای زیادی در این زمینهها داشتیم، ولی فایدهای نداشت، چون آنها قصد شستوشوی ذهنی جوانان و دانشجویان را داشتند، هدف منافقان از حضور در جمع ما جمع کردن نیرو بود و چون پست و مقام اسم و رسمدار به خانمها میدادند خیلیها جذب آنها میشدند.
خاطرم هست که آخرین شب اعتصاب در خانه آیتالله قمی، خانم طاهایی از من خواست درباره نظر اسلام در خصوص حضور زنان در جبههها سخنرانی کنم. بعد از اینکه سخنرانیام را انجام دادم، متوجه شدم آیت الله قمی همان شب نوار این سخنرانی را گوش کرده و از دخترش که در جمع ما بود سؤال کرده بود چه کسی سخنرانی میکند.
او هم اسم من را آورده بود و ایشان گفته بود سخنرانی خوبی انجام شده است.»
بتول نوقانی، بانوی انقلابی مشهدی
در کنار تحصنها و راهپیماییها، فعالیتهای آموزشی خانم نوقانی در مکتب با فعالیتهای سیاسی ضد نظام شاهنشاهی نیز همراه بود و با تفسیر قرآن، به بیان مشکلات نظام نیز میپرداخت، زمانی که خانم طاهایی به زاهدان رفته بود تا از دست مأموران شاه در امان باشد، از ایشان خواست درس تفسیر را در روزهای یکشنبه و سهشنبه در مکتب برگزار کند، تا مکتب تعطیل نشود.
مأموران مدام میآمدند و پیگیر بودند و ایشان در جواب میگفت، تفسیر قرآن درس میدهم، ولی در اصل صحبتهایی ضد نظام شاهنشاهی داشتند. به هر حال، از هر جایی از قرآن، نکتهای برای اشاره به ظلم آن دوران داشت. حتی یک دورهای سوره «ممتحنه» را تفسیر میکرد که حسابی به نظام شاهنشاهی هجوم میبرد، آن زمان مرحوم هاشمینژاد به برادر ایشان پیام داده بود که «به خواهرتان بگویید مراقب خودشان باشند. ممکن است رژیم همین درس تفسیر را بهانهای برای دستگیری ایشان کند.» حقیقت هم این بود که کارهای ایشان را زیر نظر داشتند. منتظر بودند چیزی دستشان بیاید و بانو نوقانی را دستگیر کنند.
مدتی هم دستشان به چیزی نرسید و از سر ناچاری مکتب را تعطیل کردند. بعد از تعطیل شدن مکتب، سخنرانیهای ایشان در مسجدالنبی(ص) خیابان کوهسنگی ادامه داشت، در همان ایام انقلاب پیروز شد. بعد از انقلاب اسلامی، در مکتب درس نهجالبلاغه میداد.
بتول نوقانی، فعال انقلابی و مفسر قرآن و نهج البلاغه
پس از پیروزی انقلاب تا مدتی در مکتب نرجس به تدریس علوم قرآنی و کلام ادامه میدهد، علاقهاش به نهجالبلاغه باعث میشود در کنار جلسات آموزشی در مکتب نرجس، کمکم دورههایی آموزشی نیز در منزل خود برگزار کند و این کلام بینهایت پرمعنی را به بانوان بیشتری آموزش دهد، اما با کهولت سن مجبور به تعطیل کردن جلسات میشود. «همزمان با درس نهجالبلاغه و تفسیر قرآن در مکتب، در خانه تدریس میکردد. جزوههای دستنوشته را شاگردان ایشان دستنویس میکردند و بین هم میچرخاندند.
خانم طاهایی که فوت کرد، حضور ایشان هم در مکتب تقریبا کمرنگ شد و مجالس تفسیر را کلا به خانه آورد، البته همان سالها سکته قلبی جزئی هم کرد که از نظر حرکتی و کلامی کمی برایش مشکل ایجاد کرد، ولی الحمدلله به مغز آسیبی نرسید و هیچ تأثیری روی حافظه این بانو نگذاشت. طبق گفته این بانو، خانم دکتری که از ایشان نوار مغز گرفته بود، میگفت، جالب است که مغزت هیچ مشکلی ندارد. در جواب دکتر گفته بود، که این مغز بیمه امیرالمؤمنین(ع) است و چون تفسیر و نهجالبلاغه درس میدهم، خودشان از من مراقبت میکنند.
بعد از فوت پدرش، هر سؤالی داشت از برادر مرحومش آیت الله مهدی نوقانی، میپرسید. برادر این بانو سال ۷۱ فوت کرد. پدرش هر سال عاشورا و تاسوعا، اربعین و شهادت حضرت موسیبنجعفر(ع) در خانه خود سخنرانی داشت. حیاط را میپوشاندند و مجلس روضه برگزار میکردند. این روضهها قدمتی صدساله دارد. پدر ایشان که مدیریت مدرسه نواب را برعهده داشت، شبهای قدر در این مدرسه سخنرانی میکرد. این سخنرانیها حالت درسی و آموزشی داشت. ایشان پای همین سخنرانیها بزرگ شده بود.
بانو نوقانی پس از گذراندن درسهای حوزوی نزد پدر و برادر خود، به دعوت خانم طاهایی، با او همراه و همقدم میشود و در تأسیس و راهاندازی مکتب نرجس و تربیت دانشآموختگان همت میگمارد. همکاری او تا اندازهای است که در زمان حضور نداشتن مرحوم طاهایی در مشهد -برای در امان ماندن از دست عوامل رژیم شاهنشاهی بهناچار به سیستان رفته بود- چراغ این پایگاه را روشن نگه میدارد.
مدت همکاری ایشان با مکتب نرجس به بیش از ۴۰ سال میرسد. از اوایل تأسیس مکتب همراه خانم طاهایی بود، آن زمان خانم طاهایی کوچه چهارباغ زندگی میکرد. چند سالی در خانه فعالیت میکرد و بعد از آن، حدود سال ۴۲ به این فکر افتاد که زمینی را برای مکتب تهیه کند.
ایشان سعی داشتند در محدوده چهارراه شهدا این کار را انجام دهد اما به توافق نرسید و مکتب را در محل کنونی احداث کرد. آن زمان کسی نبود برای خانمها درس کلام اسلامی بگوید و چون ایشان درس کلام را محضر پدرش گذرانده بود، به ایشان پیشنهاد دادند این درس را در مکتب ارائه دهد که همراه با تفسیر قرآن و نهجالبلاغه آن را به خانمها آموزش میداد.
همزمان با شروع درس کلام اسلامی در مکتب، به پاسخگویی سؤالات دانشجویانی نیز که مراجعه میکردند میپرداخت، این سالها همزمان بود با جان گرفتن مبارزات مردمی. «دانشجویان فراوانی در مکتب رفتوآمد داشتند و پرسشهای بسیاری درباره مسائل خداشناسی مطرح میکردند. چون درس کلام با فلسفه و منطق در ارتباط است، خانم طاهایی پاسخگویی به سؤالات دانشجویان را هم به ایشان سپرد پاسخگویی به سؤالات هفتهای یک بار و در روزهای پنجشنبه صورت میگرفت.
حاجیه خانم بتول نوقانی سراسر عمر شریف خود را در مسیر خدمت به اسلام و تربیت شاگردان و سربازان امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف سپری نمود و اینک سبکبار و آرام به پیشگاه حق تعالی پر کشید تا ثمره سالها مجاهدت علمی، اخلاقی، زهد و تقوایش، قرب الهی و تنعم در رضوان حق تعالی باشد.
امید است با همت و پشتکار شاگردان وی، راه و سلوک ایشان در معرفی معارف عظیم قرآن و نهج البلاغه تداوم داشته باشد.