Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «صدای ایران»
2024-05-08@06:58:49 GMT

مختار ثقفی کیست؟

تاریخ انتشار: ۲ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۸۲۹۲۱۴

صدای ایران-مختار بن ابوعبید ثقفی (عربی: ٱلْمُخْتَار ٱبْن أَبِي عُبَيْد ٱلثَّقَفِيّ؛ ۱ هجری – ۶۷ هجری؛ حدود ۶۲۲ – ۳ آوریل ۶۸۷ میلادی) قیام‌کنندهٔ طرفدار علویان بود که مقر اصلی‌اش در کوفه قرار داشت. او در سال ۶۸۵ م طی دومین جنگ داخلی میان مسلمانان موسوم به فتنه دوم به دعوت شورشی را علیه خلافت اموی و نیز عبدالله بن زبیر آغاز کرد و بر بیشتر نواحی عراق چیره شد و توانست به مدت هجده ماه بر آن فرمانروایی کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 

مختار دستور اعدام اشخاصی که در قتل حسین شرکت داشتند را صادر کرد



مختار از قبیله ثقیف بود و در طائف متولد شد. در سنین کودکی به کوفه برده شد و در آنجا بزرگ شد. در سال ۶۸۰ میلادی و در پی کشته شدن حسین بن علی، نوهٔ محمد پیامبر اسلام، در نبرد کربلا به‌وسیلهٔ سپاه اموی، او با خلیفه خودخوانده، عبدالله بن زبیر در مکه اتحادی برقرار کرد که این اتحاد مدت زمان زیادی به درازا نکشید. مختار پس از بازگشت از حجاز به کوفه، محمد بن حنفیه پسر علی، خلیفه چهار و امام اول شیعه، و برادر حسین را به عنوان مهدی و همچنین امام اعلام کرد و فراخوانی را برای برپایی یک خلافت علوی و نیز قصاص خون قاتلان حسین اعلان کرد. در اکتبر ۶۸۵ و پس از اخراج حاکم زبیری کوفه، کنترل شهر را بدست گرفت و سپس دستور اعدام اشخاصی که در قتل حسین شرکت داشتند را صادر کرد. وی توانست طی چند نبرد بر مخالفان خود در کوفه و سپس سپاه اموی چیره شود. اما، در نهایت روابط خصمانه مختار با آل زبیر باعث شکست وی و سپس کشته شدنش به دست نیروهای حاکم زبیری بصره، مصعب بن زبیر، پس از چهار ماه محاصره شد.

 

مختار جایگاه اجتماعی موالی (مردم محلی مسلمان شده) را بهبود بخشید و آنان توانستند وزن سیاسی خود را افزایش دهند


اگرچه، مختار شکست خورد اما جنبشی که او بنیان نهاد عواقب بسیاری به دنبال داشت. پس از مرگ او، پیروانش یک فرقهٔ تندروی شیعی را به وجود آوردند که بعدها به نام کیسانیه معروف شد و آموزه‌های جدیدی را گسترش دادند که بعدها بر تشیع تأثیر گذاشت. مختار جایگاه اجتماعی موالی (مردم محلی مسلمان شده) را بهبود بخشید و آنان توانستند وزن سیاسی خود را افزایش دهند. پس از گذشت ۶۰ سال، کیسانی‌ها و موالی توانستند نقشی مهم و پررنگ را در انقلاب عباسیان ایفا کنند. نقش و جایگاه مختار در میان مسلمانان بحث‌برانگیز است. بسیاری او را به عنوان پیامبری دروغین محکوم کرده‌اند اما از سوی شیعه به خاطر حمایتش از علویان تکریم شده‌است. دیدگاه تاریخ‌نگاران امروزی در مورد او از قیام‌کننده‌ای که در دعوتش صادق بود تا فردی جاه‌طلب و فرصت‌طلب، متغیر است.

 

پدر مختار پدر او از صحابه‌های محمد و از فرماندهان سپاه اسلام به‌شمار می‌رفت


مختار در سال اول هجری مقارن با ۶۲۲ میلادی در طائف چشم به جهان گشود. پدر او، ابوعبید بن مسعود بن عمرو بن عوف بن عقده بن قسی بن منبه بن بکر بن هوازن ثقفی، از قبیله بنی ثقیف بود. پدر او از صحابه‌های محمد و از فرماندهان سپاه اسلام به‌شمار می‌رفت که در نبرد پل با شاهنشاهی ساسانی (۶۳۴ میلادی) کشته شد. مادر او، دومه دختر عمرو بن وهب بود.قبیله بنی‌ثقیف یکی از شاخه‌های قبیلهٔ بزرگ قیس عیلان به‌شمار می‌آمد.


القاب مختار ثقفی


کنیه مختار را ابواسحاق نوشته‌اند و لقب او «کیسان» به معنی زیرک و باهوش بوده‌است. بنابر روایت اصبغ ابن نباته، «کیسان» از سوی علی بن ابی‌طالب و در کودکی به مختار داده شده بود.


علی پایتخت خلافت را از مدینه به کوفه منتقل کرد.


در پی مرگ محمد در سال ۶۳۲م، ابوبکر به خلافت رسید. او پس از دو سال درگذشت و عمر بن خطاب جانشینش گشت. او فتوحات مسلمان را که از زمان ابوبکر آغاز شده بود، ادامه و گسترش داد و پدر مختار، ابوعبید را به جبهه عراق در برابر شاهنشاهی ساسانی اعزام کرد. سرانجام، ابوعبید در نوامبر ۶۳۴م و در نبرد پل کشته شد. در سال ۶۴۴م، عمر به دست برده‌ای پارسی به نام پیروز نهاوندی کشته شد و جانشینش عثمان برای دوازده سال به فرمانروایی پرداخت و سرانجام او نیز در ۶۵۶ بدست شورشیان مسلمان کشته شد.

پس از مرگ عثمان، علی بن ابی‌طالب، داماد و پسر عموی محمد، به خلافت رسید و پایتخت خلافت را از مدینه به کوفه انتقال داد شماری از صحابه پیامبر از جمله معاویه فرماندار سوریه، خلافت علی را نپذیرفتند و بدین ترتیب جنگ داخلی میان مسلمانان درگرفت. در ژوئیه ۶۵۷م، نبرد صفین با سرپیچی نیروهای علی از حمله و درخواست معاویه برای حکمیت به پایان رسید. علی با اکراه گفتگو را پذیرفت، اما گروهی از نیروهایش که بعدها به خوارج مشهور شدند، اقدام علی را در پذیرش حکمیت محکوم کردند و آن را یک بدعت نامیدند. حکمیت نتوانست اختلاف و درگیری علی و معاویه را پایان دهد. سرانجام، در ژانویه ۶۶۱، علی به دست یکی از خوارج کشته شد.

حسن، پسر بزرگ علی، به خلافت رسید، اما معاویه خلافت او را به چالش کشید و به عراق یورش برد. در اوت ۶۶۱، حسن با معاهدهٔ صلحی، خلافت را به معاویه واگذار کرد و از آن پس پایتخت خلافت به دمشق منتقل شد. معاویه چند سال پیش از مرگش، فرزندش یزید را به عنوان جانشینش معرفی کرد و بدین ترتیب خلافت بنی‌امیه را پایه‌ریزی کرد. نامزدی یزید باعث مخالفت علویان شد؛ زیرا آن را نقض‌کننده معاهده صلح می‌دانستند که در آن توافق شده بود تا معاویه جانشینی برای خود برنگزیند.

 


زندگینامه مختار ثقفی / نقش مختار  از سن 60 سالگی به بعد پررنگ شد


مختار در مدینه بزرگ شد و در سیزده سالگی به همراه پدرش در نبرد پل شرکت کرد که در روحیات او تأثیر نهاد. با مرگ پدرش در آن نبرد، سرپرستی او به عمویش، سعد بن مسعود ثقفی، سپرده شد. مختار پس از فتح عراق به دست مسلمانان به نزد عمویش، سعد بن مسعود ثقفی، رفت و در نزد او به‌سر می‌برد. پس از به خلافت رسیدن علی، سعد به حکومت مدائن منصوب شد و در آنجا مختار به پست‌های کوچکی در حکومت علی دست یافت. مختار همراه با عمویش تا هنگام کشته شدن علی در مدائن به‌سر برد. با کشته شدن علی بن ابی‌طالب، حسن بن علی حکومت سعد را ابقا کرد و مختار برای مدتی به بصره رفت. هنگامی که حسن مشغول بسیج نیروهایش برای جنگ با معاویه بود، در نزدیکی مدائن بدست یکی از خوارج زخمی شد و به خانهٔ عموی مختار برده شد. بنابر برخی گزارش‌ها در آنجا مختار به عمویش پیشنهاد داد تا حسن را به معاویه تسلیم کنند تا بتوانند حمایت سیاسی معاویه را برای خود کسب کنند که این پیشنهاد با مخالفت عمویش مواجه شد. به روایت دیگر، مختار در هنگام زخمی شدن حسن بن علی در پی سوءقصد به او در نزد عمویش حضور داشت و به درمان حسن پرداخت. پس از صلح حسن و معاویه، مغیرة بن شعبه به فرمانداری کوفه گمارده شد و مختار از عراق به مدینه رفت و به نشست و برخاست با اهل بیت و به‌خصوص محمد حنفیه پرداخت. در مجموع، اطلاعات کمی در مورد سال‌های ابتدایی زندگی مختار موجود است و نقش او از سن شصت سالگی به بعد پررنگ می‌شود.


مختار و قیام حسین بن علی(ع)


پس از بر تخت نشستن یزید در آوریل ۶۸۰م، کوفی‌های حامی علویان حسین بن علی، برادر کوچکتر حسن را برانگیختند تا قیامشان علیه یزید را رهبری کند. در پی این درخواست، حسین عموزاده‌اش مسلم بن عقیل را برای ارزیابی فضای سیاسی کوفه به آنجا فرستاد. در ابتدا، مختار میزبانی ابن عقیل را در خانه‌اش بر عهده گرفت. نعمان بن بشیر، پدرزن مختار، به دلیل رفتار ملایم با مسلم و یارانش از حکومت برکنار و عبیدالله بن زیاد به جای او منصوب گشت. در نتیجهٔ سرکوب و مانور سیاسی ابن زیاد، پراکنده شدن یاران مسلم آغاز شد و او مجبور شد که قیام را پیش از موعد مقرر آغاز کند. در این هنگام مختار در شهر حضور نداشت. او پس از شنیدن اخبار، اقدام به جمع‌آوری نیرو از اطراف و حومهٔ کوفه کرد اما پیش از رسیدن مختار به شهر، قیام ابن عقیل سرکوب شد و شکست خورد و وی به دستور ابن زیاد اعدام شد. سپس، مختار دستگیر و به نزد ابن زیاد برده شد، ولی او هرگونه شرکتش در این قیام را انکار کرد. نهایتاً، وی زندانی شد. در همان هنگام که مختار در زندان به‌سر می‌برد، در ۱۰ اکتبر ۶۸۰م، حسین بن علی در نبرد کربلا به‌دست نیروهای ابن زیاد کشته شد.پس از این رویداد مختار با میانجگری عبدالله بن عمر، فرزند بانفوذ عمر خلیفه دوم، که شوهرخواهر مختار نیز بود، آزاد شد و به او دستور داده شد تا کوفه را ترک کند.

در سال ۶۸۳ میلادی و هنگامی که یزید سپاهی را برای بازپس‌گیری مکه اعزام کرد، مختار در دفاع از شهر شرکت کرد

 

در همین زمان، عبدالله بن زبیر، فرزند یکی از اصحاب ارشد پیامبر به نام زبیر بن عوام، مخفیانه شروع به بیعت گرفتن برای خود در مکه کرد و توانست کنترل تمامی حجاز را به دست گیرد. مختار پس از ترک کوفه رهسپار مکه شد و در آنجا پیشنهاد بیعت با ابن زیبر را کرد؛ به آن شرط که در مسائل مهم با او مشورت شود و همچنین جایگاهی درخور به او اعطا شود که با مخالفت ابن زبیر روبرو شد. در نتیجه، مختار مکه را به‌سوی طائف ترک کرد، ولی پس از یک سال ابن زبیر با تشویق مشاورانش بیعت مختار با خود را با شرایط مشابهی پذیرفت. در سال ۶۸۳ میلادی و هنگامی که یزید سپاهی را برای بازپس‌گیری مکه اعزام کرد، مختار در دفاع از شهر شرکت کرد.

 

پنج ماه پس از مرگ یزید، مختار که گمان می‌کرد ابن زبیر به وعده‌هایش عمل نکرده، بدون آگاه کردن او به کوفه بازگشت



پس از مرگ یزید در ماه نوامبر آن سال، سپاه اموی عقب نشست و ابن زبیر آشکارا اعلام خلافت کرد. مختار به‌وسیلهٔ مردمی که از کوفه به آنجا می‌آمدند، آگاه شد که شهر کوفه نیز به کنترل ابن زبیر درآمده است، ولی شماری از اهالی کوفه در جستجوی رهبری مستقل هستند تا رهبری آنان را برعهده گیرد. او ادعا کرد که همان مردی است که اهالی کوفه به دنبالش می‌گردند. هنگامی که در مکه بود از فرزند دیگر علی، محمد حنفیه، درخواست کرد تا به او اجازه داده شود تا برای خون‌خواهی حسین قیام کند و محمد حنفیه را به قدرت برساند. محمد در پاسخ، عمل او را نه تأیید و نه رد کرد و توصیه کرد که در این راه از خون‌ریزی اجتناب شود.پیش از این، مختار این پیشنهاد را به فرزند حسین، علی زِیْنُ الْعابِدین نیز ارائه کرد که او آن را رد کرده بود. پنج ماه پس از مرگ یزید، مختار که گمان می‌کرد ابن زبیر به وعده‌هایش عمل نکرده، بدون آگاه کردن او به کوفه بازگشت.


در کوفه، مختار به جمع‌آوری و استخدام نیرو برای گرفتن انتقام از قاتلان حسین مبادرت ورزید

 

در کوفه، مختار به جمع‌آوری و استخدام نیرو برای گرفتن انتقام از قاتلان حسین مبادرت ورزید و به آنان وعدهٔ ثروت و پیروزی داد. در همان هنگام، سلیمان بن صرد خزاعی، یکی از صحابه محمد و از بزرگان علویان کوفه، گروهی از اهالی کوفه را گردآورده بود و خودشان را توابین نامیده‌بودند. اینان قصد کردند برای جبران تنها گذاشتن حسین در نبرد کربلا با امویان به نبرد برخیزند. جنبش توابین مشکلاتی را برای مختار به‌وجود آورد. چون ابن صرد یکی از اصحاب پیامبر بود، بیشتر علویان کوفه به پشتیبانی از او برخاستند و در نتیجه مختار نتوانست تعداد حامی زیادی را گرد آورد. او به نکوهش اقدامات توابین پرداخت و قیام آن‌ها را بی‌موقع و محکوم به شکست دانست و استدلالش را بر پیر، ضعیف و بدون تجربه بودن ابن صرد در مسائل نظامی نهاده بود. سپس، او ادعا کرد که نایب محمد حنفیه است و او را مهدی نامید.او توانست شماری از جنگجویان علوی از جمله پانصد نفر از مَوالی (ساکنان محلی که به اسلام گرویده بودند)را متقاعد سازد که او تحت امر مهدی قرار دارد.


شماری از جنگجویان علوی که در درستی ادعاهای مختار شک داشتند، به مکه رفتند تا تأییدی بر این ادعاها در محمد حنفیه دریافت کنند. او در پاسخی مبهم به آنان گفت که او از هر کسی که خداوند برانگیزاند تا انتقام خون خانواده پیامبر را از دشمنانشان بگیرد، خشنود خواهد شد. آنان این جملات را به عنوان درستی ادعاهای مختار تفسیر کرده و برای پیوستن به او به سوی کوفه به‌راه افتادند. مختار برای متقاعد کردن ابراهیم بن مالک‌اشتر که یکی از جنگجویان بانفوذ علوی و همچنین رئیس قبیله نخعی بود و تاکنون قانع نگشته بود، نامه‌ای را به او داد و ادعا کرد که این نامه به‌دست محمد حنفیه نوشته شده‌است. به ظاهر، محمد حنفیه در آن خودش را مهدی نامیده و ابن اشتر را به پشتیبانی از مختار تشویق کرده بود. ابن اشتر پس از بیان شک و تردیدهایی، سرانجام به مختار ملحق شد. این نامه به نظر جعلی بوده‌است و محمد حنفیه مشارکتی در این قیام نداشته‌است. با این حال، او استفاده از نامش بوسیله مختار را تحمل می‌کرد و با فعالیت‌های مختار مخالفتی نمی‌کرد. اما هنگامی که او قصد داشت تا به کوفه آمده و با هوادارانش دیدار کند، به وسیلهٔ شایعه‌ای که مختار رواج داده بود، از این کار صرف نظر کرد. این شایعه‌ها مبنی بر آن بودند که مهدی راستین در برابر ضربت شمشیر آسیب‌ناپذیر است.

ابن زبیر در سال ۶۸۴م، عبدالله بن یزید را به حکومت کوفه منصوب کرد و عبدالله از ترس، مختار را به زندان افکند. پس از چندی، عبدالله بن عمر برای مختار میانجگری کرد و مختار با سوگند اینکه علیه حکومت فعالیتی انجام ندهد، آزاد شد.


در عصر روز چهارشنبه ۱۸ اکتبر نیروهای حکومتی شکست خوردند

 

مختار پس از آزادی فعالیت‌هایش را از سر گرفت. در ژانویه ۶۸۵م، توابین در نبرد عین الورده از امویان شکست خوردند و بسیاری از حامیان علویان در کوفه به نیروهای مختار ملحق شدند. ابن زبیر حاکم کوفه، یعنی ابن یزید را برکنار و عبدالله بن مطیع را جایگزین او کرد تا به عنوان فرماندار، ناآرامی‌های موجود را فرونشاند که این اقدام فایده‌ای نداشت. مختار و یارانش تصمیم گرفتند حاکم زبیری شهر را در روز پنجشنبه ۱۹ اکتبر ۶۸۵ برکنار و کنترل شهر را به‌دست گیرند. در عصر روز ۱۷ اکتبر مردان مختار با نیروهای حکومتی درگیر شدند؛ در نتیجه، مختار شروع زودهنگام قیام را به‌وسیلهٔ افروختن آتش در بام خانه‌ها اعلام کرد. سرانجام، در عصر روز چهارشنبه ۱۸ اکتبر نیروهای حکومتی شکست خوردند. ابن مطیع پنهان شد و سپس با کمک مختار به بصره گریخت. مختار در مسجد شهر اعلام کرد بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبر حکومت می‌کند و با وعده انتقام خانواده پیامبر، دفاع از مظلومان و جنگ با گناه‌کاران با مردم شهر بیعت کرد.

 

فرمانروایی بر عراق


مختار از اکتبر ۶۸۵ تا پایان ۶۸۶، کنترل بیشتر مناطق عراق را در اختیار داشت.


  منطقه تحت کنترل عبدالملک مروان
  منطقه تحت کنترل مختار
  منطقه تحت کنترل/نفوذ عبدالله بن زبیر
  مناطق تحت کنترل خوارج


از اکتبر ۶۸۵ تا شش ماه نخست سال بعد، پشتیبانی از شورش مختار به‌وسیلهٔ دو گروه مختلف و مخالف هم انجام می‌شد: اشراف قبیله‌گرای عرب و موالی. او در ابتدا تلاش کرد تا اختلافات دو گروه را برطرف کرده و آنان را آرام کند. بیشتر جایگاه‌های حکومتی از جمله فرمانداری موصل و مدائن به عرب‌ها داده شد. موالی که تاکنون با آن‌ها همانند شهروندان درجه دو رفتار می‌شد، حق برخورداری از غنائم جنگی و دریافت مواجب و نیز سوار شدن بر اسب را پیدا کردند. او اعلام کرد برده‌های موالی که به او ملحق شوند، آزاد خواهند شد. در نتیجهٔ افزایش پشتیبانی او از این گروه فرماندهی گارد محافظان شخصی او نیز به یکی از موالی به نام کیسان ابو عُمره داده شد. در همین حال، اشراف عرب از سیاست مختار در برابر موالی ناراضی بودند. در این مرحله او توانسته بود کنترل بیشتر عراق و سرزمین‌های تابع آن از جمله ارمنیه، آذربایجان، جبال و قسمت‌هایی از بین‌النهیرین علیا را بدست آورد. تلاش نیروهای او برای گرفتن کنترل بصره که در اختیار نیروهای زبیری بود، راه به جایی نبرد. همزمان با این تحولات عبدالملک مروان از ۱۲ آوریل ۶۸۵ در دمشق توانسته بود اریکه قدرت اموی را به دست گیرد و در تلاش بود تا بتواند کنترل نواحی از دست رفته را باز پس گیرد.

 

ضد کودتا و انتقام گیری از قاتلان حسین


در اوائل سال ۶۸۶، سپاه اموی توانست موصل را تصرف و به‌سوی کوفه حرکت کند. مختار سه هزار سوار را به فرماندهی یزید بن انس به مقابله با آنان فرستاد. در ۱۷ ژوئیه ۶۸۶، آنان توانستند دو گروه از سپاه اموی را در نزدیکی موصل شکست دهند. در عصر همان روز و پس از آنکه دستور اعدام همهٔ اسیران شامی صادر شد، ابن انس در اثر ابتلا به یک بیماری درگذشت. با مرگ فرماندهٔ سپاه، کوفیانی که برای جنگ با گروهی دیگر از شامیان راهی شده بودند، عقب نشستند. به‌دنبال این رویداد در کوفه شایعه گشت که سپاه مختار شکست خورده و ابن انس کشته شده‌است. مختار در پاسخ به این وقایع هفت هزار نیروی کمکی به فرماندهی ابراهیم بن مالک اشتر را راهی میدان نبرد کرد. با خلأ ناشی از عدم وجود برتری نظامی و نفرات، اشراف کوفه که از روابط گرم مختار و طرفداری او از موالی ناراضی بودند، قصد کردند تا حکومت مختار را ساقط کنند و با این هدف کاخ او را به محاصره درآوردند. آنان مختار را به سرقت و از بین بردن حیثیت و منزلتشان متهم کردند:


او و گروهش شرافت پدران ما را نادیده می‌گیرند. او بردگان و موالی ما را به خود جلب کرد و آنان را سوار کرده و آنان قول تقسیم درآمد دولتمان را داده‌است. با این راه و رسم، او ما را فریفته است.

منبع: صدای ایران

کلیدواژه: عبدالله بن زبیر خلافت رسید قاتلان حسین حسین بن علی محمد حنفیه تحت کنترل سپاه اموی پس از مرگ ابن زیاد ابن زبیر کشته شدن کشته شد داده شد بن زیاد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۸۲۹۲۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ماجرای جنجال محمد طالقانی در جام آریامهر + فیلم

محمدرضا طالقانی پیشکسوت کشتی کشورمان در سال ۵۷ با انصراف از بازی و ترک جام بین المللی آریامهر این جام بین المللی را تحریم کرد و برای انجام این کار بازداشت شد.

 

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی باشگاه خبرنگاران جوان فیلم و صوت فیلم و صوت

دیگر خبرها

  • بهادر زمانی بازیگر نقش همایون در سریال قطب شمال کیست + بیوگرافی
  • خسرو غفوریان کیست؟ / عکس‌هایی که برای ژیلا صادقی داستان شد/ هنوز توماج صالحی ترند است/ هجمه جدید علیه کاظم صدیقی با نام لیلا
  • پدر جغرافیای ایران کیست؟
  • ببینید | فوری؛ ترور محمد بن سلمان ناکام ماند!
  • گل امیر محمد هوشمند به پرسپولیس (نساجی 1-1 پرسپولیس)
  • اداره کل دارو بدون سرپرست/ جایگزین احتمالی پیکانپور کیست؟
  • ماجرای جنجال محمد طالقانی در جام آریامهر + فیلم
  • سرمربی فصل بعد پرسپولیس کیست؟
  • گل محمد صلاح به تاتنهام (لیورپول 1-0 تاتنهام)
  • (ویدئو) زیباترین دختر ایران در استادیوم آزادی؛ ندا نویدی‌نسب بانوی پرسپولیسی کیست؟